بانویی مبارز که میهمان گرامی شهرستان ساوجبلاغ است
5 تیر 1390 برای دیدار با خانم «مرضیه حدیدچی دباغ» به «خور» رفتم. خور از روستاهای کوهپایه ای شهرستان ساوجبلاغ است. خانم دباغ سالها در دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی مبارزه کرده و شکنجههای فراوانی تحمل کرده است. ایشان 72 ساله است و با عصا گام برمیدارد، اگر به زندگی پرفراز و فرود و سالهای سختی که در زندان و زیر شکنجههای روحی و جسمی ساواک گذرانده است، نگاهی بیندازیم از این موضوع تعجب نخواهیم کرد. ایشان روستای خور را به این جهت برای سکونت انتخاب کرده تا به دور از هیاهو و هوای آلوده پایتخت، به معالجه دردهای جسمی خود بپردازد. در دی ماه 1389 به دلیل مشکلات ریوی ناشی از عفونت همان شکنجهها، در بیمارستان خاتمالانبیاء تهران بستری شد و هم اکنون با اینکه از بیمارستان مرخص شده اما همچنان بهبود کامل نیافته و در بستر بیماری به سر میبرد. «مادر مبارز و نستوه» صمیمانه و صبورانه به پرسش ها و کنجکاوی هایم پاسخ داد که در مجال دیگر به جزئیات آن خاطرات خواهم پرداخت. چه خوب است که نسل جوان شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد هم با این تندیس جهاد و شکیبایی، آشنا شوند و حضور ارزشمند ایشان در ساوجبلاغ را مغتنم شمارند.
* * * * *
بانو «مرضیه حدیدچی دباغ» معروف به «طاهره دباغ» از فعالان مبارزه مسلحانه ضد حکومت پهلوی در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران و از جمله زنان مبارزی است که فعالیتها و حرکتهاى سیاسى خود را از سال 1346 آغاز کرد و این مبارزات را تا پیروزى انقلاب ادامه داد. خانم دباغ سالهای زیادی را در دفاع از آرمانهای امام و انقلاب به مبارزه پرداخت و همزمان با تحصیلات علوم دینی، فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد. او در تحصیل علوم اسلامی از محضر اساتیدی همچون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیتالله سعیدی و شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بهره مند شد. او همچنین در پایگاههای نظامی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزش های رزمی و چریکی را طی کرد و در بسیاری از فعالیتهای مبارزان در خارج از کشور هم شرکت فعال داشت.
فعالیتهای سیاسی خانم دباغ با ورود به تشکیلات تحت هدایت شهید سعیدی بیشتر شد و پس از شهادت آیتالله سعیدی در سال 1349خورشیدی به مبارزه و تبلیغ خود شدت بخشید تا اینکه سرانجام در سال 1353 به وسیله ساواک دستگیر شد و پس از آزادی تحت عمل جراحی قرار گرفت و بعد از چند ماه دوباره دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی از زندان با کمک شهید محمد منتظری از کشور خارج شد و فعالیت های مبارزاتی خود را در کشورهای سوریه و لبنان زیرنظر مهندس مصطفی چمران ادامه داد. پس از هجرت امام خمینی (ره) به پاریس، در سال 1357 به ایشان پیوست و وظایف اندرونی بیت امام (ره) را برعهده گرفت. در دی ماه سال 1367 در کنار آیت الله جوادی آملی به عنوان عضوی از نمایندگان اعزامی امام خمینی (ره) برای ابلاغ پیام امام به میکائیل گورباچف - رهبر وقت کشور شوروی سابق - انتخاب شد. پس از انقلاب اسلامی یکی از بنیانگذران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و به عنوان نخستین فرمانده سپاه منطقه غرب کشور مسوولیت سپاه همدان را برعهده گرفت. مسوولیت بسیج خواهران کل کشور، سه دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، استاد دانشگاه علم و صنعت و مدرسه عالی شهید مطهری، قائم مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران، از جمله مسوولیتهای وی پس از پیروزی انقلاب است.
تکاندهندهترین بخشهای خاطراتش که در قالب کتابی چاپ شده است به دورانی مربوط میشود که از شکنجه دخترش به دست ساواکیها میگوید: «از سوراخ روی در سلول نگاه کردم...، یک پتوی سربازی آوردند، او را انداختند توی آن و بردند. با دیدن این صحنه احساس کردم دخترم مرده است، خوشحال شدم. خدا را شکر کردم از این که از شر ساواکیها و شکنجههای کثیفشان راحت شده است.»
گفت و گوی خانم دباغ با خبرنگار روزنامه جام جم را هم بخوانید:
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100845116183